ایران منتقدین و مخالفین اش را به شدت سرکوب می کند اما هستند کسانی که مبارزه را متوقف نمی کنند.
در مرکز اسلو برف و باران می بارد. در Eidsvolls plass در مقابل پارلمان آب جمع شده است. کنار یک نیمکت، کیانوش سنجری ایستاده، دست کش نروژی به دست اش پوشیده، چتر و میکروفون را در دست دارد.
سنجری: نوجوانان اعدام می شوند، زنان سرکوب می شوند و مخالفین زندانی می شوند. مردم ایران سزاوار زندگی بهتری هستند. این سخنان را او به در حدود 50 ایرانی در تبعید و فعالین سیاسی ای که با وجود باران، به خیابان آمده اند می گوید.
پس از اندک زمانی که او به نروژ آمد، او توانسته ایرانیان در تبعید که به گروه های مختلف سیاسی وابسته هستند را جلو مجلس به گرد هم بیاورد. رهبران این گروه ها با یکدیگر همکاری خوبی ندارند اما سال 2008 با موج بزرگی از اعدام ها و بازداشت گسترده فعالین دانشجویی در ایران آغاز شد. در این روز شنبه آن ها در کنار هم ایستاده اند تا انزجار خود را از افزایش سرکوب مردم ایران نشان دهند.
سنجری: مقامات ایرانی به حکومتشان شبیه به جزیره ای بیرون از جامعه بین الملل می نگرند. احمدی نژاد زندانیان سیاسی را موضوعی داخلی می داند که ربطی به دیگر کشور ها ندارد. اما مردم آزار می بینند و جامعه بین المللی باید بداند که در ایران چه می گذرد.
تهران روزی در سال 2006
او نمی داند چه مدتی است که در این سلول کوچک به اندازه ی یک متر در دو متر نشسته است. می تواند هفته ها، ماه ها و یا حتا سال ها باشد. از وقتی که به یاد دارد، با دنیای بیرون از سلول هیچ تماسی نداشته است، نه با وکیل و نه با خانواده اش. زندانبانان اش تمام مدت با اخباری دروغ مانند اینکه مادرش بیمار شده، خانواده اش هم بازداشت شده و یا دوستانش بر علیه اش اعتراف کرده اند، به سراغش می آیند. هرچند که او حرف های آن ها را باور نمی کند، اما دیوارهای این سلول پاک می کند فاصله ای که بین دنیای حقیقی اوست با زندانبانان.
سنجری: این حالت شبیه نبردی است بین روح و جسم. در تنهایی مطلق نگه داشتن در سلول انفرادی، آزاردهنده ترین شکنجه سفید است.
در ایران شکنجه سفید نامی است که زندانیان برای "در تنهایی مطلق نگه داشتن" (در سلول انفرادی) به کار می برند. این روش اثری بر جسم نمی گذارد اما فرد را به طور کامل گیج می کند. زندانیان هویت شان را از دست می دهند و حاضر می شوند به هر چیزی اعتراف کنند. این شیوه در زندان هایی که مانند زندان های معمولی نظارت نمی شوند، مانند بند 209 زندان اوین در تهران، بر علیه مخالفین و خبرنگاران منتقد استفاده می شود.
صدای آشکار
کیانوش سنجری 25 سال دارد اما در این مدت توانسته یک مدافع سرسخت حقوق بشر شود. مبارزه اش را در دادگاه ها، سلول های انفرادی، تظاهرات های سیاسی، صفحات روزنامه های خارجی و وبلاگ ها به پیش برده است. در این اواخر او همچنین سخنگوی یک گروه دانشجویی مدافع سکولاریسم بوده است. او به طور مداوم درباره بازداشت فعالین سیاسی و وضعیت غیر انسانی زندان ها و دادگاه های ناعادلانه در وبلاگ اش می نویسد. سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر و ایرانیان در سراسر دنیا وضعیت او را پیگیری کرده اند.
- علی ساکی، پناهنده سیاسی و کسی که سال ها در نروژ زندگی کرده می گوید کیانوش سال ها از جمله آشکارترین صداهای انتقادی بر علیه رژیم بوده است.
ساکی: او شجاع است و فعالیت هایش او را مرتبا در معرض خطر قرار داده است. من یک بار از او خواسته بودم که در خانه بماند و برای تهیه گزارش از تظاهرات ها به پشتیبانی از دوستان زندانی اش نرود.
در طی هشت سال گذشته، سنجری هفت بار بازداشت شد. اولین باری که بازداشت شد، 17 ساله بود. او روی هم رفته در حدود 9 ماه در سلول انفرادی بوده است.
سنجری: آن ها همه کار کردند که من را در هم بشکنند. من شبانه روز بازجویی می شدم.
پول ها به کجا می رود؟
روند بازجویی ها با مطرح شدن موضوع کمک مالی مقامات امریکایی به جنبش دمکراسی خواهی ایران دگرگون شد. بازجویی ها شکل تازه ای به خود گرفتند. سنجری را در زیر چشم بند سیلی زدند و قصد داشتند او را وادار سازند که به به داشتن ارتباط با سیاست مداران امریکایی اعتراف کند. از او می پرسیدند پول ها به کجا می رود و دریافت کنندگانش چه کسانی هستند؟
پس از به تیرگی گراییدن روابط ایران با غرب بر سر برنامه های هسته ای، مقامات ایرانی جنبش دمکراسی خواهی ایران را بخشی از تهدید غرب قلمداد می کند. دمکراسی خواهان متهم به داشتن روابط مستقیم- به طور مثال – با مقامات امریکایی می شوند.
Kari Vogt، محقق مذاهب در دانشگاه اسلو معتقد است اختصاص یافتن پول برای دمکراسی خواهان ایرانی توسط امریکا، جو بی اعتمادی بین اپوزیسیون ایجاد کرده است. هم اکنون یک کارزار سیاه و منفی بر علیه ایران وجود دارد. تحریم ها به سیاه ترین نیروها در ایران تغذیه می دهد.
خانم Kari Vogt بر این باور است که ایران نسبت به دیگر کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی که به همان اندازه اعدام می کند و از شیوه های مجازات خشن استفاده می کند، از سوی غرب بیشتر مورد انتقاد قرار می گیرد. او معتقد است کشورهای غربی باید همانند سازمان عفو بین الملل رفتار کنند، به نقض حقوق بشر اعتراض کنند و اعمال تحریم ها را متوقف سازند. اما در جنبش دمکراسی خواهان، بسیاری بر این باورند که فشار جامعه بین المللی بر حکومت ایران امری است کاملا ضروری.
سنجری: تحریم های اقتصادی هوشمند می تواند رژیم ایران را تحت فشار قرار دهد تا برنامه های اتمی اش را متوقف سازد و به بازداشت مخالفین و شکنجه زندانیان و به اعدام ها پایان بخشد.
هنگامی که بازجوها از به راه افتادن کارزار عفو بین الملل برای او پی بردند، سیلی های بیشتری بر صورتش نواخته شد.
فرار خطرناک
در ماه مارس 2007 سرانجام کیانوش به این نتیجه رسید که ماندن در ایران برایش خطرآفرین خواهد بود. در ژانویه همان سال او با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. به او گفته شد که در مطبوعات خارجی به اظهار نظر نپردازد و در مورد دادگاه و شرایط زندان در وبلاگ اش ننویسد. این بار ماموران وزارت اطلاعات مادرش را تحت فشار قرار داده دادند تا پسرش را وادار به متوقف کردن فعالیت هایش در دفاع از حقوق بشر سازد. هر بار که او بازداشت می شد، مادرش در مسیر دادگاه تا زندان در رفت و آمد بود تا پسرش را ببیند.
هشدار دادگاه به سنجری اینگونه بود که اگر او یک مقاله بر علیه یک رهبر مذهبی مخالف به نام بروجردی ننویسد، به سختی مجازات خواهد شد. اما او این دستور را نمی پذیرد. چند روز بعد، او متوجه می شود که چند مامور وزارت اطلاعات به تعقیب اش می پردازند. او خود را مخفی می کند تا هوا تاریک شود. سپس از مادرش خداحافظی می کند و به طرف غرب به سوی مرز عراق روانه می شود. لابلای گروهی از کارگران کرد ایرانی پنهان می شود و از مرز عبور می کند و در نزد یک گروه شورشی مسلح کرد به نام کومله که در شمال عراق در نزدیکی سلیمانیه مستقر شده، پناه می جوید.
سنجری به زبان کردی صحبت نمی کند و چهره ی پرشین اش پنهان بودنش را دشوار می سازد. او در اردوگاه کومله دوباره وادار می شود که در اتاقی کوچک بسر ببرد. در طول این مدت او به وبلاگ نویسی اش ادامه می دهد. ایرانیان در تبعید و فعالین سیاسی اخبار فرار طاقت فرسای او را دنبال می کنند.
محقق امور ایران در سازمان عفو بین الملل در لندن آقای Drewery Dyke از محل پنهان شدن سنجری مطلع می شود و شرایط او را خطرناک ارزیابی می کند و نامه ای برای کمیسر پناهندگان سازمان ملل می نویسد و توضیح می دهد که خطر ربوده و یا کشته شدن او به دست ماموران امنیتی ایران وجود دارد. با کمک سازمان عفو بین الملل و UNHCR، کیانوش پناهنده می شود و به عنوان پناهنده سیاسی روز 31 اکتبر به نروژ می آید. او در نروژ مبارزه را ادامه می دهد.
دوستان دستگیر می شوند
17 ژانویه: نوجوانی به زودی اعدام می شود. 18 ژانویه: دانشجوی بازداشت شده به طرزی مشکوک میمیرد. 26 ژانویه: دانشجویان وادار به اعترافات دروغین می شوند. 31 ژانویه: به سبب اعتقاد به مذهب بهاییت دستگیر می شوند.
این نامه ها از M. Kianoosh Sanjari تمام مدت روی ایمیل منتشر می شود. در لیست ایمیل اش همه هستند، از سازمان ها، فعالین سیاسی در تبعید و رسانه ها. برای او دنبال کردن مبارزه برای دمکراسی از نروژ سخت است وقتی می بیند فعالین تازه ای هر روز در ایران دستگیر می شوند و شماری از آن ها دوستان اش هستند.
سنجری: اما خوشنود هستم که می بینم جنبش همچنان ادامه دارد. جنبش برای حقوق بشر به یک فرد وابسته نیست و جنبشی مردمی است و هر روز افراد تازه ای به آن می پییوندند.