«شرايط كنوني جامعهي ما معرفتي و مهرورزي است و بر اين اساس دانشجويان ما هميشه و همه جا بايد مورد رافت اسلامي باشند»
این را هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی در دیدار با وزیر علوم گفته و از اين وزير خواسته هرچه سريعتر صورت اسامي دانشجويان زنداني را به قوهي قضاييه جهت آزادي يا مرخصي آنها ارايه كند.
این مهرورزی ها در روزهای آغازین مهرماه، همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید بیان شد. سه ماه گذشته اما با وجود اعلام تاریخ های مختلف برای آزادی زندانیان دانشجو، تاکنون نه تنها دانشجویی از زندان آزاد نشده بلکه روز به روز بر هجمه های محافل امنيتي – قضایی جمهوری اسلامي بر دانشجویان پيشرو در دانشگاهها افزوده می شود.
دانشجویان می گویند اگر قرار است با دانشجویان با مهرورزی و رافت برخورد شود و آزادی زندانی های دانشجویی فراهم گردد پس چرا در این روزها و هفته ها بیش از هر زمان دیگر نشریات دانشجویی توقیف گردیدند، فعالیت چندین انجمن دانشجویی مستقل در دانشگاهها به حالت تعلیق درآمدند، اجتماعات مسالمت جویانه ی دانشجویان در محیط های دانشجویی لغو گردیدند، از سخنرانی فعالین دانشجویی در مراسم های سیاسی - دانشجویی ممانعت گردید، دانشجویان فعال و پيشرو به کمیته های انضباطی احضار شدند، برخی از آنها با محرومیت های سنگین اجتماعی روبرو شدند، برخی دیگر به زندان افکنده شدند و گروهی دیگر با احکام سنگین قضایی مواجه شده و در آستانه ی زندان قرار گرفته اند.
تیتر اخبار و مطالب مربوط به جنبش دانشجویی حکایت از رافت ِ مورد نظر رییس قوه قضاییه که ندارد هیچ، بلکه نشان دهنده ی دور تازه ای از فشار محافل امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی بر جنبش دانشجویی ِ پیشرو و روشنگر ایران است. در این باره تحکیم وحدت مي نويسد: «تهديد از سوي دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي، محاکمه و صدور احکام سنگين قضائي از سوي دستگاه قضائي ايران به منظور بالابردن هزينه فعاليت در جنبش دانشجوئي نقاد مستقل اوج گرفته است. از سوئي اعلام ميشود که دانشجويان زنداني آزاد خواهند شد و از سوئي ديگر آناني را که ساليان دانشجوئي خويش را صرف نقادي بي پروايانه قدرت نامشروع قدرتمندان کرده اند به پاي ميز بيدادگاه ميکشانند و آنان را به جرم نمايندگي جنبش دانشجوئي بيدار ايران محاکمه و محکوم به حبس و محروميت از حقوق اجتماعي ميکنند، قسم حضرت عباس مستبدان را بايد باور کرد يا دم روباهشان را بايد ديد؟»
به راستی اگر قرار است با دانشجویان با رافت برخورد شود چرا مجتبی سمیعی نژاد به جرم نوشتن عقاید سیاسی و باورهای اجتماعی اش در وبلاگ اش محاکمه می شود و برای اینکه بیشتر آزار ببیند، به زندانی در کرج منتقل می شود تا ایام حبس خود را در کنار مجرمین خطرناکی که از جامعه طرد شده اند سپری کند. با چندین زندانی سیاسی جوان دیگر نیز چنین رفتاری صورت گرفته است؛ مهرداد لهراسبی که به جرم شرکت در تظاهرات دانشجویی تیرماه سال 1378 بازداشت شده و بیش از 6 سال در زندان اوین محبوس بوده، به یکباره به زندان گوهردشت کرج منتقل می شود تا مابقی ایام حبس خود را در کنار قاتلین و جنایتکاران حرفه ای سپری کند. او نه تنها آزاد نشده بلکه برای مرخصی استعلاجی اش 200 میلیون تومان وثیقه صادر شده تا او هیچگاه نتواند این مبلغ را بپردازد و برای درمان بیماریهای خود در بیمارستان بستری شود.
به راستی حتی اگر در پی سخنان مهرورزانه ی مقامات جمهوری اسلامی – که بیشتر به یک ژست سیاسی می ماند تا مدارای سیاسی - در روزها و ماه های آینده چند زندانی دانشجویی از زندان های جمهوری اسلامی آزاد شوند، آيا صدور احکام سنگینی که از سوی محاکم قضایی به تازه گی برای رهبران و فعالین بخش های مختلف جنبش دانشجویی صادر شده است نشان دهنده ی موج تازه ای از فشار بر جنبش دانشجویی آزادیخواه و عدالت طلب و جوانان مدافع حقوق بشر در ایران نیست؛ علي افشاري 6 سال، عبدالله مومني 5 سال، اکبر عطري 5 سال، احمد فرجي 3 سال، امير بلالي 1 سال، فريد مدرسي 8 ماه، شیوا نظرآهاری 1 سال، سعید کلانکی 3 سال، بهروز جاوید تهرانی 4 سال و ... مگر نه اینکه این جوانان در آستانه ی درب زندان قرار گرفته اند و امروز فردا، همچون دوستان پیشین شان به محبس افکنده خواهند شد؟ با این شرح، پس دیگر آزادی زندانی های دانشجویی و مهرورزی و رافت با جوانان و دانشجویان چه معنی می تواند داشته باشد جز یک ژست سیاسی از سوی حکومت بنیادگرای یک پارچه شده؟
از مهرورزی دم نزنید. باورتان نداریم!
این را هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی در دیدار با وزیر علوم گفته و از اين وزير خواسته هرچه سريعتر صورت اسامي دانشجويان زنداني را به قوهي قضاييه جهت آزادي يا مرخصي آنها ارايه كند.
این مهرورزی ها در روزهای آغازین مهرماه، همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید بیان شد. سه ماه گذشته اما با وجود اعلام تاریخ های مختلف برای آزادی زندانیان دانشجو، تاکنون نه تنها دانشجویی از زندان آزاد نشده بلکه روز به روز بر هجمه های محافل امنيتي – قضایی جمهوری اسلامي بر دانشجویان پيشرو در دانشگاهها افزوده می شود.
دانشجویان می گویند اگر قرار است با دانشجویان با مهرورزی و رافت برخورد شود و آزادی زندانی های دانشجویی فراهم گردد پس چرا در این روزها و هفته ها بیش از هر زمان دیگر نشریات دانشجویی توقیف گردیدند، فعالیت چندین انجمن دانشجویی مستقل در دانشگاهها به حالت تعلیق درآمدند، اجتماعات مسالمت جویانه ی دانشجویان در محیط های دانشجویی لغو گردیدند، از سخنرانی فعالین دانشجویی در مراسم های سیاسی - دانشجویی ممانعت گردید، دانشجویان فعال و پيشرو به کمیته های انضباطی احضار شدند، برخی از آنها با محرومیت های سنگین اجتماعی روبرو شدند، برخی دیگر به زندان افکنده شدند و گروهی دیگر با احکام سنگین قضایی مواجه شده و در آستانه ی زندان قرار گرفته اند.
تیتر اخبار و مطالب مربوط به جنبش دانشجویی حکایت از رافت ِ مورد نظر رییس قوه قضاییه که ندارد هیچ، بلکه نشان دهنده ی دور تازه ای از فشار محافل امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی بر جنبش دانشجویی ِ پیشرو و روشنگر ایران است. در این باره تحکیم وحدت مي نويسد: «تهديد از سوي دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي، محاکمه و صدور احکام سنگين قضائي از سوي دستگاه قضائي ايران به منظور بالابردن هزينه فعاليت در جنبش دانشجوئي نقاد مستقل اوج گرفته است. از سوئي اعلام ميشود که دانشجويان زنداني آزاد خواهند شد و از سوئي ديگر آناني را که ساليان دانشجوئي خويش را صرف نقادي بي پروايانه قدرت نامشروع قدرتمندان کرده اند به پاي ميز بيدادگاه ميکشانند و آنان را به جرم نمايندگي جنبش دانشجوئي بيدار ايران محاکمه و محکوم به حبس و محروميت از حقوق اجتماعي ميکنند، قسم حضرت عباس مستبدان را بايد باور کرد يا دم روباهشان را بايد ديد؟»
به راستی اگر قرار است با دانشجویان با رافت برخورد شود چرا مجتبی سمیعی نژاد به جرم نوشتن عقاید سیاسی و باورهای اجتماعی اش در وبلاگ اش محاکمه می شود و برای اینکه بیشتر آزار ببیند، به زندانی در کرج منتقل می شود تا ایام حبس خود را در کنار مجرمین خطرناکی که از جامعه طرد شده اند سپری کند. با چندین زندانی سیاسی جوان دیگر نیز چنین رفتاری صورت گرفته است؛ مهرداد لهراسبی که به جرم شرکت در تظاهرات دانشجویی تیرماه سال 1378 بازداشت شده و بیش از 6 سال در زندان اوین محبوس بوده، به یکباره به زندان گوهردشت کرج منتقل می شود تا مابقی ایام حبس خود را در کنار قاتلین و جنایتکاران حرفه ای سپری کند. او نه تنها آزاد نشده بلکه برای مرخصی استعلاجی اش 200 میلیون تومان وثیقه صادر شده تا او هیچگاه نتواند این مبلغ را بپردازد و برای درمان بیماریهای خود در بیمارستان بستری شود.
به راستی حتی اگر در پی سخنان مهرورزانه ی مقامات جمهوری اسلامی – که بیشتر به یک ژست سیاسی می ماند تا مدارای سیاسی - در روزها و ماه های آینده چند زندانی دانشجویی از زندان های جمهوری اسلامی آزاد شوند، آيا صدور احکام سنگینی که از سوی محاکم قضایی به تازه گی برای رهبران و فعالین بخش های مختلف جنبش دانشجویی صادر شده است نشان دهنده ی موج تازه ای از فشار بر جنبش دانشجویی آزادیخواه و عدالت طلب و جوانان مدافع حقوق بشر در ایران نیست؛ علي افشاري 6 سال، عبدالله مومني 5 سال، اکبر عطري 5 سال، احمد فرجي 3 سال، امير بلالي 1 سال، فريد مدرسي 8 ماه، شیوا نظرآهاری 1 سال، سعید کلانکی 3 سال، بهروز جاوید تهرانی 4 سال و ... مگر نه اینکه این جوانان در آستانه ی درب زندان قرار گرفته اند و امروز فردا، همچون دوستان پیشین شان به محبس افکنده خواهند شد؟ با این شرح، پس دیگر آزادی زندانی های دانشجویی و مهرورزی و رافت با جوانان و دانشجویان چه معنی می تواند داشته باشد جز یک ژست سیاسی از سوی حکومت بنیادگرای یک پارچه شده؟
از مهرورزی دم نزنید. باورتان نداریم!